• وبلاگ : شبستان نور
  • يادداشت : قصه پرغصه من
  • نظرات : 6 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي رضا 
    سلام بر شما...خيلي سخت است وقتي بهترين کس را که دوستش داري از دست بدهي و جاي خاليش را همواره نظاره گر باشي...کسي که همه زندگيت است و حال نتواني حسش کني...در بين انسانها اسمش را عشق گذاشته اند...عشقي که قدرش را آنطور که بايد ندانستيم...انسانها همواره دنبال نفع خود هستند و پيراموني و اندروني را فراموش مي کنند...فراموش مي کنند کساني محتاج محبت و ياري او هستند ولي او بدنبال محبت دل خود است تا آني که خود از او منتفع مي شود را سيراب سازد و اين مسيري بد است که انسان نمي تواند جبرانش نمايد...
    يکي از اينها مادر و پدر است...
    خداوند رحمت کند مادر گراميتان را...
    و خداوند صبر به شما عنايت نمايد...
    ان لله و انا اليه راجعون
    موفق باشيد
    پاسخ

    سلام ممنون از حضورتون و ابراز همدرديتون..... خدا رفتگان شما رو هم غرق كنه.