پيام

شبستان نور
96/10/24

+ *قصه غصه* درخت که شاخ و تنه اش پير ميشود و جلاد تبر بجانشانسان که سنش بالا ميرود رخت پيري بر تن ميکنداماچيزهايي هست که پير نميشوند...مثل اشکسوز دل و داغ رفتن...هميشه ميسوزاند و ميخروشد و جاري ميشود...جوان مي ماند و تازه...

انديشه نگار 96/11/4

:'(

سلام شبستان عزيزم.. :-)خوش برگشتين قربونت برم.. @};-دلم براتون خيلي تنگ شده بود عزيز @};- .. جاي خالي شما خيلي پيدا بود .. جاي حضور سبز و دلنوشته هاي قشنگتون.. از ديدنتون خيلي خوشحال شدم عزيزم .. اگر چه اولين پيامتون سوزناک بود :(

سلام مادر جان ....بنده نوازي ميفرماييد....من هم همينطور دلتنگتون بودم... محبتتون بي اندازه است سلامت و پاينده باشيد. ببخشيد بر غم اين فيد.... اين روزها وصف حال دل ماست.

{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} خواهش مي کنم عزيز دلم.. فداي شما گلم.. نبينم غمتون رو شبستان جان:( خدا رحمت کنه مادرتون رو و با اولياء محشور باشند ان شا الله !: ان شا الله دلتون هميشه شاد باشه عزيزم

ممنون از لطف شما مادرجان. خدا حفظتون کنه و همه رفتگان رو قرين رحمت ان شاءالله

{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} @};-

سلام انديشه نگار جان ممنون از محبت و حضورتون

{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} سلام به روي ماهتون... فداتون :)لطف داريد.... @};-

فداي لطف و مهربانيت

ويرايش شد

@};-