پيام
+
[تلگرام]
نگاه....
آمده ام به هزار و يک اميد...
اذن دخول خواندم تا رسم ادب بجا آورده باشم
اما دل وقتي پا در رکاب پله هاي قطار گذاشت خوانده بود...
از وقتي از در باب الجوادت آمده ام گوشه اي نشسته ام... تنها
چراغاني صحن ها و قدمهاي تند زائرانت حواسم را منحرف نمي کند...
انگار همه جا چشمان دريايي توست و نگاه عاشقانه و مهربانه ات...
باورم نمي شود تو به پيشواز من آمده باشي...
دستان گرمت را روي سرم حس ميکنم...
راستش را بگويم؟
محو خوش آمدت شدم...
شراب نخورده... مست شدم...
حاجت دل از ياد بردم...
اصلا تا تو هستي ضريح چه کار...
عطر تو مرا از پا انداخت...
راستي اگر عاشق واقعي ات بودم چه مي کردي...
من و اينهمه گناه...
تو و اين همه کرم؟!...
خاکسترم را به باد بدهيد دور از چشمانش...
اگر ببيند نمي گذارد...

شاخه ي عشق
98/9/17
باران اشک
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى، الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى، الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ؛ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِك
عشقستان اسماعيل
مي رسم خسته ومقابلت هستي ام را به باد خواهم داد/ تا نگاهم کني تو را سوگند/ به عزيزت جواد خواهم داد
شبستان نور
{a h=hadihadayat}باران اشک{/a} @};-
شبستان نور
{a h=smaeil59}عشقستان اسماعيل{/a} @};-
انديشه نگار
بسيار عالي ....@};-زيارتتون قبول
شبستان نور
ممنون بانو... نصيب همه دوستان ان شاالله@};-
انديشه نگار
{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} ان شاالله@};-
نکته هاي معنوي
ان شاء الله مورد توجهات خاصه حضرت امام رضا عليه السلام قرار گيريد