پيام

شبستان نور
94/1/21

+ *پيام امروز* بايد عوض كرد قصه را بايد از سر بگيرم قصه را بجاي «يكي بود، يكي نبود» بايد گفت: *همه چيز بود، همه كس بود، اما او نبود...* جاي خالي... چشمان منتظر... دستان به دعا برداشته... ..... *راستي اين قصه پاياني براي من ندارد...*

*زهرا.م 94/2/2

همه چيز بود، همه كس بود، اما او نبود...@};-

اين پيامها اگر نوشته شوند باعث برانگيختن احساسات پاك و مهربانانه دوستان گرامي اند و بنده قصد ندارم حالشان مكدر شود...... و همين جا عذرخواهي مي كنم از شما عزيزان، اما اگر ننويسم نمي توانم..... تمام مي شوم..... اين روزها اشكها كار خودشان را خوب انجام مي دهند... دستان هم بايد به كمك بيايند..... لبها هم همراهان خوبي شده اند....

ممنون از شما محدثه خانوم گرامي و صميمي..... متشكرم از حضور مهربانتون....

ما که کاري جز دعا و ابراز همدردي آن هم از دور از دستمان ساخته نيست ان شاء الله خداوند به شما دلي آرام و اميدوار عنايت کند

همه اين كارها كه فرموديد...... لطف شماست، اميد دارم خدا به شما سلامتي ، شادي، عاقبت بخيري و حفظ عزيزانتون رو مرحمت كنه...... ممنون از دعاي خوب و خيرتون، خدا به شما خير كثير بده.

همه چيز بود، همه كس بود، اما او هم بود ليک ما لياقت ديدارش را نداريم...

*رنگ مادر ...*

@};- أللّهــُــمَّ صَلِّ عَلي مُحَمــَّد وَ الِ مُحَمــَّد وَ عَجِّل فَرَجَهــُم@};-

.................. جناب احساني نيا

ممنون جناب سلمان فارسي از حضورتون

متشکرم جناب عبدلي

سپاس از شما جناب صدري......