سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شبستان نور
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
قالب وبلاگ

با هم مهربان باشیم .........

  لطفا از اول تا انتها بخوانید ، لطفا مرا به بدبین بودن متهم نکنید ............ خیلی چیزها را دوست دارم ، کشورم را ، امنیتی که نسبت به خیلی جاهای دنیا از آن برخورداریم ، عطر حضور شهدا ، رنگ و بوی شب های قدر در این مملکت و مهم تر از همه صاحبمان ...........

چیزهایی که نمی فهمم میدانید چیست ؟

  کم رنگ شدن محبت در خیلی از روابط خانوادگی و اجتماعی ؛ نمونه اش بی مهری بعضی از کوچکترها به بزرگترها ، قدر نشناسی بعضی از افراد مسن نسبت به فرزندانشان ، اطرافیانشان . خیلی وقتها همه سبقت می گیرند برای آنکه منافع خود را تأمین کنند ، مثلا در رانندگی ، در سوار شدن بر مترو ، در اضافه کردن بی محابای قیمتها ، همدیگر را یادمان می رود و فقط به خودمان فکر می کنیم .

  در وضعیت کلان اجتماعی هم این منفعت طلبی به شکل بسیار تأسف انگیزی در حال رشد است ، مثلاً کارفرما فقط بخاطر مقداری نفع مالی حاضر به دیدن زیردست خود در این وانفسای گرانی نیست ، بعضی مسئولین شهری کارهایی که با روح و جسم مردم در ارتباط است را بطور کامل و بدون نظارت صحیح به پیمانکارانی سپرده اند که برخی از آنها جز به پشت گوش اندازی و عدم تعهد در قبال مردم کار دیگری نمی کنند ، معابر عمومی ، پلهای عابرپیاده ، وضعیت مترو با آن پله های وحشتناک بعضی از ایستگاهها ، سطلهای حمل زباله و شیرابه خطرناک آن .......... درست است که خیلی از ماها به وظایف اجتماعی خود درست عمل نمی کنیم اما مسئولیت بزرگان ما خیلی بیش از بی مسئولیتی بعضی از ماست .

  امروز که طبق یک مسیر تکراری از ایستگاه .... مترو گذر می کردم احساس خفقان پیدا کردم ، از گرمی هوای محیط آن که ناشی از عدم راه اندازی تهویه ها و کولر بود ، معترض شدم ، کاسه و کوزه ها سر تحریم اقتصادی و عدم تحویل کالاهای چند میلیاردی تنها برای یک ایستگاه ، شکست . پرسیدم چرا واردات مگر کشور ما کم کارخانه های پیشرفته برای تأمین تأسیسات خود دارد ؟ یادم رفت که اظهار کنم ما به جای لوستر چند صد میلیونی در وسط این ایستگاه زودتر از همه نیازمند کولرهای بزرگ برای این ایستگاه باعظمت بودیم ، زندگی ما شده است واردات اقلام خرد وکلان از چین ؟.......... پله برقی هم باید از خارج بیایند و راه اندازی کنند ؟ در حالیکه اخبار ساخت واگنهای مترو و خودکفایی آن در کشور پیچیده است از یک مسیر طولانی پله ها باید سالمندان بالا و پایین بروند و عده زیادی از آنان بخاطر کم تدبیری بعضی متخصصان که طراحی صحیح انجام نداده اند عطای مترو را به لقایش فقط بخاطر پله ها ، ببخشند ؟ بالارفتن از پله های یک متری پل های هوایی ، پله های زیاد و بلند مترو که بخاطر قدیمی بودن بعضی از ایستگاهها طراحی برقی نشده اند ، پله های منزل و ........ آدم را کلافه می کند و به مرور دردهای زانو ، ناراحتی های قلبی و مشکلات جسمی را به ارغوان می آورد . آیا واقعا کارشناسان به عاقبت ساده انگاری ها یا شاید منفعت طلبی های چند روزه مادی خود فکر کرده اند ؟

 

منظره شهر فقط با عوض شدن سنگهای پیاده رو ها با سنگهای صیقلی شده ولی رنگی که در زمستان حتی باعث زمین خوردن موتور سواران می شود تغییر پیدا نمی کند ؛ با تفکر صحیح و اساسی در مورد سرمایه های اجتماعی که همان افراد جامعه می باشند عوض می شود ، اتویوسهای خاک گرفته ای که اول صبح خاطر انسان را مکدر می کند ، لباسهای نامنظم و اتونخورده بعضی مأمورین رانندگی یا افراد مسئول اجتماعی ، سطلهای زباله بدون در که بوی تعفن ان ده متر از اطراف خودش پراکنده شده است ، مینی بوسهایی که ترکیب تصادف کرده و دود زده اش آدم را پشیمان از سوار شدن می کند ، کولرها و تهویه های خاموش اتوبوسهای شیکی که یک پنجره برای بازشدن به بیرون ندارد تا زمانی که در زمان گرانی بنزین راننده های عزیز از روشن کردن کولر طفره می روند ، مردم بتوانند در این ازدحام مسافر راه نفسی پیدا کنند و .....

  در گران کردن نیازهای افراد آسیب پذیر جامعه به مقایسه با کشورهای خارجی بلند شده و در نهایت سرعت پیش می رویم به این امید که در نگهداری منابع صرفه جویی کرده باشیم ، اما بسیاری از نکات ساده جوامع دیگر را یاد نمی گیریم تا سرمایه کشورمان را که همان مردمند به بهترین وجه حفظ کنیم .

درددل زیاد است و مجال کم ، ای کاش به هم محبت بیشتری بورزیم تا بیشتر به فکر رفاه هم باشیم و در جهت اصلاح جامعه خود بتوانیم تأثیر گذار باشیم در هر مکان و موقعیتی که هستیم .

مسئولیت پذیری

 


[ چهارشنبه 91/5/18 ] [ 11:30 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 20
کل بازدیدها: 451088