یادم می آید بچه که بودیم قبل از رسیدن سال نو خیلی چیزها رونق بیشتری پیدا می کرد. خرید لباس و کفش نو برای کودکان رونقی داشت و حتی بزرگسالان هم به این مسئله اهمیت ویژه ای می دادند. منازل بطور کامل تمیز می شد. آنموقع ها رنگهای دیوار مثل امروز نبود و قابلیت شست و شو نداشت، شاید اکثر مواقع بوی رنگ خانه همسایه به مشام می رسید و همه چیز بوی نو شدن و تمیزی می داد حتی دیوارهای فرسوده منازل قدیمی. گلدان شمعدانی و باغچه هایی که با گلهای بنفشه تزئین می شدند نوید بهار می دادند. هر خانه تنگی بلورین که سایه سبز شیشه سنتی آن از خاطره ها نمی رود، داشت که حتما یک جفت یا بیشتر ماهی قرمز در آن در حال شنا کردن بودند. سفره های هفت سین روی پارچه های مخمل قدیمی اعلا و اطلسی یا ترمه های ارزشمند قدیمی به زیباترین شکل ممکن در ظروف قدیمی تزئینی چیده می شدند. بوی عطر گلهای باغچه و گلابهایی که در جای مخصوص گلاب پاشی ریخته می شدند به مشام می رسید. لباسهای نو، سفره هفت سین و آجیل و شیرینی شب عید همه چیز به زیباترین شکل خود آماده می شد و همه پذیرای مهمانان می شدند. اسکناسهای عیدی که تا نخورده بودند در لای قرآن برای تبرک و تیمن قرار داده می شدند تا دلهای با صفا و منتظر کودکان را شاد کنند. همه چیز از اولین ساعات شروع سال نو آماده بود. مهمان که می آمد، اول با گلاب و ریختن اندکی از آن بر صورت و ذکر با عظمت صلوات متبرک می شد و مجلس مهمانی بوی معنویت می گرفت و بعد با چای و شیرینی و میوه و آجیل مهمان تجلیل می شد. تلویزیون اوقات کمی از افراد را صرف خود می کرد و مردم بیشتر سرگرم صله رحم و دید و بازدید از هم بودند. یادش بخیر فیلمهای جذاب کارتون و سینمایی حتی اگر تکراری هم بودند بیشتر بوی انسانیت و تعلیم و تربیت صحیح می دادند. خانواده ها از صرف اوقات فرزندانشان پای تلویزیون نگران نمی شدند. آن روزها حتی اگر ایام جنگ و موشک باران هم که بود، ولی مردم عموماً خاطرات خوشی در ذهن داشتند.
اما بعـــــــــــــــــــــــــــــد...
حالا تکاپوی خریدهای شب عید بوی دیگری دارد. چشم و هم چشمی بیداد می کند. دغدغه تمیز نگاه داشتن وسایل منزل بیش از سابق شده است. آن سالها وسیله تجملی خانه ها شاید پشتی های قرمز رنگ ترکمنی بود اما در این سالها مبل و میز کنسول و بوفه با لوازم جانبی مختلف و لوکس سبب تلف شدن خیلی از هزینه های مادی و جسمی و روحی ما ایرانی ها شده است. شستن رویه مبل، رویه کوبی مبل در صورت نیاز، شستن دیوارهایی که با وسایل امروزی و آلودگی هوا بنظر آسان تر از رنگ کردن می رسند اما انرژی بیشتری به خود اختصاص می دهند، شستن فرشها و هماهنگ کردن با قالیشوییها، شستن وسایل منزل که گذشت زمان و مصرف گرایی بر تعداد آن افزوده است، خرید لباسهای گران، خرید آجیل و میوه های گرانی که بیشتر نوع آن را تجمل گرایی تعیین می کند تا میهمان نوازی، نو شدن اتومبیل، استفاده از چیزهای بی صفای امروزی مثل گلهای مصنوعی و بدتر از همه چیز بی توجهی به حضور میهمان در منزل ارمغان فاصله گرفتن از آداب و سنتهای پسندیده پیشینیان است که سبب ایجاد گره های کور در زندگی روزمره است. خیلی ها بخاطر این چشم و هم چشمی ها به دریافت وام و قرض کردن روی می آورند، از سنت پس انداز و قرض الحسنه به دیگران باز می مانند و تازه همه تکاپویی که برای سال جدید انجام می دهند برای چیزی غیر از امر دینی «صله رحم» هزینه می کنند. یعنی تمام ایام تعطیل نوروز را در مسافرتهای تفریحی به سر می برند. یا ایام نو شدن سال را در کنار والدین و نزدیکان درجه اول خود نیستند و به ایام خوش خود فکر می کنند و در این فرصتهای کمی که برای صله رحم در سال پیش می آید، باز هم از آن برای دید و بازدید و مطلع بودن از حال همدیگر بهره نمی برند. عده ای هم برای فرار از صله رحم یا پذیرایی از میهمان و یا نظافت منزل در شب عید، به سفر می روند، در حالیکه در متون دینی ما سفارش به صله رحم شده است، صله رحم به معنای صحیح آن که مطلع بودن از احوال هم است و در جریان مشکلات هم قرار گرفتن تا در وقت نیاز به یاری هم شتافته شود. متأسفانه گروهی از مردم هم دچار عارضه افراط می شوند و از گروه اول که در مرحله تفریط هستند، پیشی میگیرند و در شرایط بسیار غلطی عرصه را بر میهمان نوازی تنگ می کنند و با ماندنهای طولانی مدت نزد منزل اقوام، آنها را به زحمت انداخته و حتی دِین هم بر گردن می گیرند. میدانید در اکثر منازل ما ایرانی ها، با و جود سفارش اکید به مسئله حق الناس، هنوز کنتورهای مصرفی آب و گازی وجود دارند که مشترکاً بهره برداری می شوند و با توجه به حذف یارانه ها، هزینه قبوض مصرفی سنگین بوده و بسیاری از خانواده ها در منازل از سیستم تقسیم مبلغ بر اساس تعداد نفرات پیروی می کنند، میهمانی های چند روزه گاها سبب ایجاد ناراحتی و ناراضی بودن در میان اهالی منزل می شود و این خود بار منفی زیادی در پی دارد و حتی یک مسئله سفارش شده و مستحب دینی را به موردی ناپسند از نظر دین تبدیل می کند.
نتیجه این که در هیچ جامعه ای افراط و تفریط باعث پیشرفت آن نخواهد شد و بهترین دستاویز برای سالم نگهداشتن آداب و رسوم یک جامعه از انحطاط و یا تغییر منفی کردن، توجه به دستاوردهای فرهنگی و دینی همان جامعه است.
به کجا می روی؟ این وسایل که هر روز به تعداد آنها در منزلت اضافه می شوند، احتیاج به بنیه مالی برای خریدن ندارند؟
این بینه مالی از گرفتن وامهای مختلف است یا کار کردنی سخت تر که حاصل آن دور شدن از اوقات خانوادگی با هم بودن است؟
این لوازم به نیتی غیر از تحسین دیگران تهیه می شوند یا واقعا لازمند؟
می دانی بابت بسیاری از این کالاها چه ارز هنگفتی از مملکت خارج می شود؟
می دانی خیلی از همین کسانی که تو بخاطر آنها خود را به آب و آتش می زنی تا تحسینت کنند، ممکن است به نان شب خود محتاج باشند یا اجاره معوقه منزل داشته باشند؟
خوب فکر کن...
همین وسایل اسباب آسایش که هیچ، اسباب نگرانی ها، دلمشغولی ها، بیماریهای جسمی ناشی از سخت کارکردن و دو شغله بودن برای فراهم کردن امکانات مالی خرید هستند و حتی برای نگهداری از آنها هم باید توان جسمی و یا مالی داشت.
می دانی تک تک این وسایل می توانند نگاه ما و فرزندان ما را از همان کودکی به سوی مادیات ببرند و از معنویات که لازمه اش ذهنی پاک و بدون دغدغه است، فاصله دهند؟
آیا ما از امانتهای خود که همانا فرزندانمان و تربیت صحیح ایشان است ، سوال نخواهیم شد؟