سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شبستان نور
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
قالب وبلاگ

مسئولیت ما در قبال سلامت مردم کشور تا کجاست؟

یادم هست چند سال قبل که بیشتر از مطالب رادیو استفاده می کردیم، یعنی حدود سالهای دهه 70، مصرف بیشتر تخم مرغ توصیه می شد و همه جا از ارزش غذایی این ماده خوراکی یاد می شد و حمایتها انجام می گرفت البته این توصیه ها بیشتر از سوی کارشناسان بهداشتی و سلامتی صورت می پذیرفت و در همین ایام بود که رشد قیمت تخم مرغ به طور تصاعدی، تعجب خیلی ها رو برانگیخت.
بعد از مدتی این تب مصرف فروکش کرد و این درست زمانی بود که خیلی از مردم بدلیل افزایش قیمت آن، نمی توانستند مانند سابق از مزایای ارزش غذایی آن استفاده کنند.
*****
در یک برهه زمانی تبلیغات برای مصرف آبهای معدنی از همه رسانه های عمومی و امکانات تصویری سطح شهر شروع شد و این چیزی بود که خیلی ها از مصرف آب لوله کشی منزل خود هم اکراه پیدا کرده بودند خصوصاً درمناطقی که از آب بهداشتی و لوله کشی خوبی برخوردار نبودند. اما متأسفانه مسئولان ما این نکته را در نظر نگرفتند که تولید انبوه این شیشه های یکبار مصرف در طبیعت به چه صورت رها خواهد شد و اصولاً این شیشه ها که یک محصول یکبار مصرف هستند آیا می توانند سلامت یک آب حتی بسیار مناسب با سطح معدنی عالی را در خود برای مدت طولانی حفظ کنند؟ آیا ترکیبات شیمیایی و بسیار خطرناک این ظرفها، در درجه حرارتهای مختلف و زمانهای ماندگاری گوناگون، به آب نفوذ نخواهند کرد؟
*****
دوستی دارم که بر حسب اتفاق به دلیل بیماری یکی از اعضاء منزل، به اورژانس یکی از بیمارستانهای معروف سطح شهر تهران مراجعه کرده بود. مریضی بدحال به بیمارستان انتقال داده شده بود که پزشک اورژانس براساس مطالب و شواهد موجود از خانواده وی درباره مصرف مواد حشره کش از ایشان سوال پرسیده بود، گویا این مواد برای بیمارانی که از سطح پلاکت ضعیف خون برخوردارند و یا حتی بیماریهای خونی خاصی که مبتلا هستند نباید از مصرف این مواد سمی در محیط پیرامونشان استفاده کرد و سبب ایجاد وضعیت اورژانسی در آنها خواهد شد.
این واقعه تلخ و مهم که مربوط به سلامتی افراد اجتماع است نه تنها به مردم ما گفته نمی شود بلکه هر روز  شاهد تبلیغات رنگارنگ این مواد هستیم در حالیکه در جهان مصرف مردم برای دفع جانوران موذی به سمت مواد بی بو، بدون حساسیت و دوستدار محیط زیست می رود، ما هنوز قادر به روشنگری کافی در عرصه سلامت نیستیم و شاید منافع خیلی از شرکتهای تجاری بر سلامت مردم ارجحیت پیدا می کند.
****
بهداشت
ادامه مطلب...

[ سه شنبه 93/5/28 ] [ 12:24 صبح ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

راست یا دروغ برای وعده های درمانی

چند روز قبل به جهت نوع کارم با خانمی صحبت می کردم که یک بیمار سرطانی است. اهل یک از روستاهای جاده چالوس و بانویی که از همسر خود طلاق گرفته و دارای یک دختر نه ساله است. علت طلاق هم دوستی و ازدواج همسرش با کارمندش بوده است. این خانم مدت 2 سال است که مبتلا به عارضه سرطان سینه می باشد و برای درمان خود هیچ کمک هزینه و حقوقی ندارد. در حال حاضر هم به همراه دخترش نزد والدین روستایی خود زندگی می کند که اندک درآمدی از یک زمین کشاورزی کوچک دارند. هر 21 روز یکبار باید آمپول هرسپتین تزریق کند و این بخشی از دوره شیمی درمانی اوست که فعلاً 18 ماهه تجویز داده شده است. این دارو مشمول خدمات بیمه ای است و تنها برای دریافت آن بایستی اداره بیمه آن را تأیید کند. بعضی از داروخانه های خاص که برای بیماران صعب العلاج است یا داروخانه های معتبر بایستی به این فرد و امثال وی کمک کنند تا در سر زمان مقرر دارو برای تزریق داشته باشند. تا بحال حدود 10 دوره درمانی پشت سر گذاشته شده است. تا ماه قبل هزینه داروی ایشان که به قیمت آزاد حدود هشتصد هزار تومان بود توسط مساعدت مددکاری یکی از داروخانه ها و افراد خیر پرداخت می شد. البته این کمک مددکاری فقط مشمول مصرف یکماه درمیان دارو بود و نه هر دوره. در اینماه مبلغ این دارو به دو میلیون و پانصد هزار ریال رسید. علت را جویا شدیم، گفتند نوع اصل سوئیسی آن وارد کشور شده و هزینه آن حدود سه برابر نوع هندی وترکیه ای است که تحت لیسانس کشور اصلی یعنی سوئیس است. ضمنا در یک روز خاص که روز قبل از تزریق ایشان بود تنها 20 مورد از این دارو در تهران بزرگ و فقط بین دو داروخانه خاص هر کدام به تعداد 10 عدد توزیع شده است! با توجه به مراجعه مکرر این بیمار به این داروخانه و شناس بودن وی و از طرفی هماهنگی ما با این داروخانه، یک مورد آمپول برای او تا انجام پیگیریهای اداری لازم، بالاجبار نگهداری شد و فروش نرفت و  این در حالی است که با صحبت با کادر داروخانه متوجه شدیم حدود 4 بیمار نیازمند دیگر در ابتدای صبح همان روز، بعد از وی درخواست این دارو را داشته اند و دارو تمام شده بود. پیگیری دقیقتری به عمل آمد و متو جه شدیم قیمت سرسام آور این دارو به چند علت است:

دارو

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 93/3/28 ] [ 11:18 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

این روزها ذهنم درگیر مطلبی خاص شده است. از خیلی آدمهای اطرافم می شنوم که مشکلاتی با وضعیت فعلی درمانی کشور برایشان ایجاد شده است. مثلاً دوستی دارم که شاید به تازگی ناچار شده اند در یکی از بیمارستانهای مربوط به ارگانی خاص عمل جراحی کیسه صفرا انجام بدهند. تعریف می کرد در ایام عید 93 درد شدید ناحیه شکم و استفراغ باعث شد تا مادرمان را به بیمارستان ببریم. اورژانس بیمارستان اعلام کرد بعلت حضور پزشک عمومی و عدم متخصص فقط می توانند از مسکن برای درد مریض استفاده کنند و در اورژانس  امکان بستری نیست. مریض با داشتن شرایط جسمی خاص از قبیل دیابت، ناراحتی کلیه، و مسائل ناشی از بیماریهای زمینه ای دیابت، نیاز به تشخیص و بعد تجویز دارو حتی مسکن داشت ولی متأسفانه بدون هیچ عمل تشخیصی این پیشنهاد توسط انترن محترم داده شد و وقتی با اصرار خانواده بیمار روبرو شد تازه از تاریخچه بیماری های فرد مذکور مطلع شد و خودکار مبارک را از جیبشان درآوردند و دستور سونوگرافی دادند. متأسفانه بیمارستان مذکور قادر به انجام یک سونوگرافی نبوده و بیمار پس از دوندگی و مراجعه به چند مرکز عکسبرداری که کاملاً تعطیل بودند به یک مرکز مشهور عکسبرداری در تهران مراجعه می کند و با محیطی شلوغ روبرو می شود و بالاخره سونوگرافی انجام شده و مشخص می شود که کیسه صفرایشان پر از سنگ است و باید سریعاً عمل بشوند. اما امان از روزی که در مملکت ما تعطیلی عمومی باشد و هیچ متخصص و حتی جراحی فعالیت کاری نداشته باشد. این بیمار با درد کشنده اش و با توجه به حساس بودنش که قادر به مصرف هر دارویی بعلت وضعیت کلیه و دیابتش نیست، حدود یک هفته درد کشید تا تعطیلات به اتمام برسد. بعد از تعطیلات به بیمارستان مورد نظر رفتند و با توجه به درد شدیدی که روز بروز اضافه تر شده بود ناچاراً در اورژانس بستری شدند. داستان بستری هم بسیار جالب است. بیمارستان مورد نظر یک پتو برای بخش اورژانس خود نداشت و کارکنان دستور تهیه پتو از منزل بیمار را دادند که وقتی با پافشاری و پیگیری اطرافیان بیمار به دربان! بیمارستان و بعد هم مسئول اجرایی مواجه شدند، از واحد خشکشویی بیمارستان خواستند و پتویی رسید تا بیمار بتواند در اورژانس بستری شود. جالب اینجاست که فردی که مسئول نظافت اورژانس بود اعلام کرده بود که نظافت کف بعهده همراهان بیمار است و حتی می خواست یاد بدهد که چگونه این کار انجام بشود.

بیماران بستری

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 93/1/28 ] [ 10:1 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

زنان جامعه ما چند دسته اند:
الف- زنان سرپرست خانوار
ب- زنان دارای همسر
ج- زنان مجرد
بخش مهمی از زنان جامعه ما به دلایل گوناگون سرپرست خانوار هستند. یعنی یا همسر خود را از دست داده اند که اصطلاحاً به آنها بیوه می گویند، یا به علتهای مختلف خصوصاً اعتیاد همسر از وی جدا شده اند یعنی طلاق گرفته اند و یا با ترک شوهر از منزل مواجه شده اند و هنوز اقدامی به طلاق نکرده اند و در آسنانه طلاق می باشند. عده کمی از ایشان هم بدلیل بیماری سرپرست، در واقع سرپرست اصلی به شمار می روند. بیشترین مشکلاتی که زندگی این افراد را در معرض آسیب قرار میدهد، نگاههای غلط جامعه است مبنی بر اینکه اگر همسر خود را از دست داده باشند نمی توانند به راحتی ازدواج کنند و در مرحله بعد در صورتیکه بخواهند تک سرپرست برای  فرزندان خود باقی بمانند، با مسائلی نظیر هزینه های گزاف اجاره نشینی، هزینه تحصیل فرزندان، عدم بیمه درمانی مواجه اند. البته این سخن در مورد طیف اکثریت زنان سرپرست خانوار صدق می کند که از بنیه مالی و مناسبی خودشان و اطرافیانشان بهره مند نیستند. متأسفانه نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد تنها در صورت طلاق قطعی، وفات همسر و  یا وجود همسر بیمار و از کار افتاده حمایتهای ناچیز خود را انجام می دهند که شاید تنها یک صدم هزینه و مخارج اصلی خانوارهایی این چنین باشد. نقش حمایتهای دولت از زنان سرپرست بسیار ناچیز و بلکه هیچ است. بسیاری از این زنان به شغلهای فرسوده کننده نظیر نظافت منازل و مشاغل خدماتی روی می آورند که معمولاً نیاز به تخصص در آنها هنوز در جامعه ما احساس نشده است. بیماریهای پرهزینه نظیر آرتروز، دیسک کمر، ناراحتی های پوستی و از همه مهمتر ضعف اعصاب و روان که ناشی از تحمل فشارهای مخارج زندگی و عدم همگونی درآمد است، در آینده ای نه چندان دور در انتظار این قشر از زنان است که تقریبا بدون حمایت باقی می ماند. مشکل دیگر عدم تربیت صحیح کودکان بدون حمایت و محبت کافی مادر است زیرا بیشتر این فرزندان در ساعات زیادی از روز عدم حضور مادر را تجربه می کنند و ممکن است در این مسیر در معرض آسیبهای ناشی از دوستان ناباب قرار گیرند و از طرفی با وجود مادر خسته و آشفته خود روبرو هستند که تمام دشواریها را یک تنه به دوش می کشد و نمی تواند محبتی کامل برای آنها به ارمغان بیاورد. اینجاست که پشتوانه مردی به عنوان پدر و همسر برای این نوع زندگی احساس می شود ولی تفکرات غلط برای ازدواج مجدد، مانع از برخورداری یک زندگی سالم که مرد و زن بار آن را بین هم تقسیم کنند، می شود.

ازدواج مجدد

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 12:43 صبح ] [ شبستان ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 450550