سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شبستان نور
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
قالب وبلاگ

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از مشرق،  آیا شما اغلب اوقات در جاده مورد خشونت واقع می شوید؟ آیا در حین حرکت، خودروهای پشتی با فاصله خیلی کم از شما قرار گرفته و شما را قربانی نور بالا زدن های مکرر و بوق زدن های طاقت فرسا کرده اند؟

مهمترین چیزی که باید حین رانندگی به خاطر داشته باشید این است که همواره می بایست دیگر خودروها را از کارهایی که قصد انجام آن دارید مطلع کنید. شاید دشوار بنظر برسد و یا با خود بگویید چطور می توان با دیگر رانندگان حرف زد و آنها را مطلع کرد ، اما وسایل و ابزار زیادی در خودروها قرار گرفته که می توانید به راحتی به دیگر رانندگان اجازه دهید که از مقاصد شما حین رانندگی آگاهی داشته باشند.

1. سرعت حرکت خودرو را یکنواخت کنید و بدون دلیل سرعت را ناگهان کم یا زیاد نکنید.

2. با آهسته راندن خود باعث ایجاد ترافیک نشوید ، به طور مثال اگر در باندی سرعت مجاز 120 کیلومتر است و شما در آن باند با سرعت 90 کیلومتر در حال حرکت هستید، باعث ایجاد ترافیک می شوید و مسیر عبور دیگر خودروها را مسدود میکنید، پس سعی کنید به باند سمت راست رفته و اجازه دهید بقیه خودروها که سرعت 120 کیلومتر دارند به راحتی عبور کنند.

3. زمانی که مجبور هستید آهسته تر از دیگر خودروها حرکت کنید (دنبال آدرس خاصی هستید و یا خودروتان دچار مشکل فنی شده است)، چراغ راهنمای سمت راست خودرو را و یا در صورت مشکل فنی، چراغ های خطر را بزنید تا بقیه خودروها تکلیف خود را بدانند.

4. همیشه قبل از اینکه سبقت بگیرید ، پشت سر خود را در آینه به دقت نگاه کنید و زمانییکه مطمئن شدید که وسیله ی دیگری با سرعت بیشتر در حال عبور نیست آن وقت به کار خود ادامه دهید و وارد سبقت شوید.

رانندگی در سفر

ادامه مطلب...

[ جمعه 93/1/1 ] [ 11:20 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

خوردن مواد غذایی ضروری برای حفظ سلامتی و استحکام بدن لازم است. فقط باید بدانید که کدام خوراکی ها؛ ارزش غذایی بالاتری دارند. در فرهنگ های مختلف تهیه غذا به روشهای گوناگونی صورت می گیرد که در نتیجه ترکیب های بیشماری از مواد غذایی حاصل میشود.


سمنو داراى ویتامین هاى K-E-A و گروه ویتامین هاى B12,B8, B5, B3, B1 و مواد مهم دیگر مانند: فسفر، کرومیوم، روى، سلنیوم، آهن و مس است.  
 
سمنو مغذى و انرژى زا است و بویژه براى ورزشکاران پرورش اندام بسیار مفید است و داروى طول عمر و آرامش اعصاب است.

سمنو شیرافزا است از این رو هم براى مادران شیرده و هم به علت مقوى بودن براى زنان باردار بسیار مفید است. 

سمنو
  ادامه مطلب...

[ جمعه 93/1/1 ] [ 10:28 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

این روزها و شب ها بساط چهارشنبه سوری داغ است. عده ای به دنبال خرید وسایل محترقه هستند و عده ای هم از فرصت استفاده کرده و این وسایل را می فروشند. بعضی ها پول زیادی حاضرند بدهند تا بهترین نوع این وسایل را بخرند. متأسفانه این بازار اینقدر پر رونق است که کنترل پلیس در خیلی مناطق (خصوصاً بازار تهران) بسیار سخت و بلکه نشدنی است. در این میان متأسفانه والدین اشتیاق بیشتری برای خرید و راه اندازی بساط ترقه پرانی در معابر و خیابانها را دارند. ظاهراً تلاشهای صدا و سیما و هشدارهای پلیس هنوز از شدت این مراسم سراسر بدعت گذاری شده کم نکرده است. کشور چین هم مانند سایر مواقع از این موقعیت به بهترین شکل استفاده کرده و کالاهای محترقه را مانند سیل روانه ایران کرده است. کالاهایی که شاید هیچوقت در کشور خودشان و در جشن های ملی خودشان بکار نرود. جشنهای سنتی که جز شادی و نشاط برای آنها ساز و نوایی ندارد در کشور ما به شکل یک مراسم پر از خطر، تشویش، آسیب و ضد ارزش مطرح است. هیچ کجای این مراسم با آداب و رسوم ایرانی همسانی ندارد و تحریف مراسم اصلی چهارشنبه سوری است. تاکنون چندین خانواده به دلایل سوختگی، سکته های قلبی و زایمانهای زودهنگام دچار آسیب شده اند و حتی تلفاتی هم در این مورد بوده است.

چهارشنبه سوری

شاید یک علت اصلی این مشکلات ، عدم کنترل کافی نیروهای امنیتی است که حتی در چنین شرایطی به قول مستقیم یک پلیس خدمت گذار «چکار می توانیم انجام دهیم!» یعنی خلع سلاح پلیس که باید با اقتدار خود حافظ جان و امنیت مردم باشد. شاید هنوز هیچ ارگانی نتوانسته باشد که میزان ضرر ناشی از قاچاق کالاهای محترقه به کشور وخروج ارز، صدمات بدنی و مخارج درمان بالای سوختگی ها، آمار دقیق تلفات انسانی، هزینه های گزاف درمان بیماریهای قلبی و سکته های قلبی و زایمان زودرس ناشی از استرس صداهای این مواد و به تعطیلی کشاندن بخشهایی از شهر به علت خطرناک بودن محیطهای آمد و شد را تخمین بزند. بسیاری از این مشکلات می تواند با تولید کالاهای زیبا و کم خطر مثل فانوس های رنگارنگ، بادبادکهایی با طرح آتش، یا وسایل دیگر هم به اقتصاد مملکت کمک کند و هم ارز را از کشور خارج نکند و در عین حال ایجاد شادی و شگفتی مخصوصاً برای کودکان بشود، و تا حدودی ما را هم نسبت به سنتهای ملی (اگر واقعاً ریشه ملی داشته باشد) پای بند کند. اینکه والدین بعنوان الگوی اولیه فرزندان از لحاظ تربیتی اشتیاقی فراتر از کودکان برای خرید و ایجاد مزاحمت برای دیگران داشته باشند، واقعیت تلخی از جامعه ماست که یعنی نمی توان بر صلاحیت اخلاقی کودکان چنین والدینی در آینده خوش بین بود.


[ سه شنبه 92/12/27 ] [ 11:6 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

قسمت دوم:

از مکانهای مختلف شهر که رد می شویم، تصاویر تلخ و شیرین زیادی جلوی چشمانمان نقش می بندد، البته بستگی به نقاط مختلف شهر دارد، مثلا وجود بوستان ها یا میدانهایی که با فواره در خود کمی روح انسان را تلطیف می کنند، بافتهایی از شهر که نوسازی شده اند یا در حاشیه اتوبانهایی هستند که تقریبا با فضای مناسب از بافت مسکونی طراحی و اجرا شده اند، در عین حال صدای بلبلان و پرندگانی خوش صدا که هنوز در میان شاخ و برگ درختان شمال شهر ، آواز سر می دهند روی خوش و زیبای شهر ماست.

این شهر با تمام مناظر زیبایی که گهگاه در گوشه و کنارش به چشم می خورد، مناظر و تصاویری هم دارد که چندان روح نواز نیست: تابلوهای تبلیغاتی بدون استاندارد از لحاظ اندازه و فضای موجود، اتوبوسهایی که فرسودگی از در و دیوارشان می بارد و علاوه بر آن بسیار کثیف است و ظاهری نافرم دارد، خیابانهایی که هنوز در گوشه و کنارش از گودالهای کوچک و بزرگ رهگذران و عابرین را آزار می دهد و بافتهایی متفاوت در کنار هم مانند چهل تکه لحاف های قدیم کفپوش آن است، مغازه هایی با شیشه های نه چندان تمیز، دکور بندیهای نافرم بعضی مراکز خرید و پاساژها (مانند فضای بیرونی پاساژ چند طبقه کساء در خیابان پیروزی تهران)، بقایای ساختمانی مکانهای در حال ساخت که در کنار فضای عبور مردم منظره نافرم و آزار دهنده ای را ایجاد کرده و حصارهای بد رنگی که به دور ساختمانهای در حال ساخت کشیده شده و ایستگاههای اتوبوس که برخی از آنها  صندلیهای مناسبی برای نشستن و انتظار ندارد و وضعیت بد سطلهای زباله که رو باز هستند و منشاء آلودگی و میکروب و شیرابه های خطرناک می باشند.

تهران

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/12/27 ] [ 9:45 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]
قسمت اول:

این روزها بدنبال آمدن و رفتن در این شهر شلوغ نگرانی خاصی دارم. نگرانی من از کارهایی است که می توان برای این شهر پر از جمعیت انجام داد و متأسفانه به هر دلیلی انجام نشده یا کمتر به آن توجه شده است. شب عید است و مردم به دنبال خرید کردن هستند. قاعدتاً بعضی نقاط شهر شلوغ تر از جاهای دیگر است. بعضی نقاط قطب خرید کفش، پوشاک، جواهرات یا وسایل دیگر مصرفی مردم است. منظورم شهر تهران است و مثلاً خیابان بهارستان. با وجود بافت تاریخی این مکان، متأسفانه شاهد شلوغی این منطقه و ترافیک کنترل نشده آن هستیم که دلیل عمده آن شاید بورس بودن این منطقه از نظر تولید و عرضه  با قیمت مناسب برای لوازمی مثل کیف و کفش و لباس است و اتصال به خیابانهایی مانند خیابان جمهوری است که بخش اعظمی از آن دارای امکانات متعدد مثل مترو و خطوط ویژه اتوبوسرانی است و دسترسی به این منطقه را راحت تر کرده است. چند شب قبل از جلوی خیابان صف که در واقع همان باغ سپهسالار قدیم است با اتوبوس رد می شدم. ازدحام جمعیت قابل اغماض نبود. اما نکته ای به ذهنم رسید . برای ایجاد فضای آرام خرید، سر این خیابان با آهنهای بلند و مخصوصی پوشانده شده است که امکان تردد موتورسواران نباشد و آسایش و امنیت خریداران بیشتر فراهم شود. در واقع منطقه باغ سپهسالار که مرکز خرید کیف و کفش می باشد تنها با کوچه هایی که درخیابان سعدی تهران هستند و معبر ورودی خیابان بهارستان محل رفت و آمد دارد. کوچه هایی اکثرا با پارک اتومبیل های بابری و کم عرض.

آتش سوزی

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 92/12/25 ] [ 9:51 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

زنان جامعه ما چند دسته اند:
الف- زنان سرپرست خانوار
ب- زنان دارای همسر
ج- زنان مجرد
بخش مهمی از زنان جامعه ما به دلایل گوناگون سرپرست خانوار هستند. یعنی یا همسر خود را از دست داده اند که اصطلاحاً به آنها بیوه می گویند، یا به علتهای مختلف خصوصاً اعتیاد همسر از وی جدا شده اند یعنی طلاق گرفته اند و یا با ترک شوهر از منزل مواجه شده اند و هنوز اقدامی به طلاق نکرده اند و در آسنانه طلاق می باشند. عده کمی از ایشان هم بدلیل بیماری سرپرست، در واقع سرپرست اصلی به شمار می روند. بیشترین مشکلاتی که زندگی این افراد را در معرض آسیب قرار میدهد، نگاههای غلط جامعه است مبنی بر اینکه اگر همسر خود را از دست داده باشند نمی توانند به راحتی ازدواج کنند و در مرحله بعد در صورتیکه بخواهند تک سرپرست برای  فرزندان خود باقی بمانند، با مسائلی نظیر هزینه های گزاف اجاره نشینی، هزینه تحصیل فرزندان، عدم بیمه درمانی مواجه اند. البته این سخن در مورد طیف اکثریت زنان سرپرست خانوار صدق می کند که از بنیه مالی و مناسبی خودشان و اطرافیانشان بهره مند نیستند. متأسفانه نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد تنها در صورت طلاق قطعی، وفات همسر و  یا وجود همسر بیمار و از کار افتاده حمایتهای ناچیز خود را انجام می دهند که شاید تنها یک صدم هزینه و مخارج اصلی خانوارهایی این چنین باشد. نقش حمایتهای دولت از زنان سرپرست بسیار ناچیز و بلکه هیچ است. بسیاری از این زنان به شغلهای فرسوده کننده نظیر نظافت منازل و مشاغل خدماتی روی می آورند که معمولاً نیاز به تخصص در آنها هنوز در جامعه ما احساس نشده است. بیماریهای پرهزینه نظیر آرتروز، دیسک کمر، ناراحتی های پوستی و از همه مهمتر ضعف اعصاب و روان که ناشی از تحمل فشارهای مخارج زندگی و عدم همگونی درآمد است، در آینده ای نه چندان دور در انتظار این قشر از زنان است که تقریبا بدون حمایت باقی می ماند. مشکل دیگر عدم تربیت صحیح کودکان بدون حمایت و محبت کافی مادر است زیرا بیشتر این فرزندان در ساعات زیادی از روز عدم حضور مادر را تجربه می کنند و ممکن است در این مسیر در معرض آسیبهای ناشی از دوستان ناباب قرار گیرند و از طرفی با وجود مادر خسته و آشفته خود روبرو هستند که تمام دشواریها را یک تنه به دوش می کشد و نمی تواند محبتی کامل برای آنها به ارمغان بیاورد. اینجاست که پشتوانه مردی به عنوان پدر و همسر برای این نوع زندگی احساس می شود ولی تفکرات غلط برای ازدواج مجدد، مانع از برخورداری یک زندگی سالم که مرد و زن بار آن را بین هم تقسیم کنند، می شود.

ازدواج مجدد

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 12:43 صبح ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

یادم می آید بچه که بودیم قبل از رسیدن سال نو خیلی چیزها رونق بیشتری پیدا می کرد. خرید لباس و کفش نو برای کودکان رونقی داشت و حتی بزرگسالان هم به این مسئله اهمیت ویژه ای می دادند. منازل بطور کامل تمیز می شد. آنموقع ها رنگهای دیوار مثل امروز نبود و قابلیت شست و شو نداشت، شاید اکثر مواقع بوی رنگ خانه همسایه به مشام می رسید و همه چیز بوی نو شدن و تمیزی می داد حتی دیوارهای فرسوده منازل قدیمی. گلدان شمعدانی و باغچه هایی که با گلهای بنفشه تزئین می شدند نوید بهار می دادند. هر خانه تنگی بلورین که سایه سبز شیشه سنتی آن از خاطره ها نمی رود، داشت که حتما یک جفت یا بیشتر ماهی قرمز در آن در حال شنا کردن بودند. سفره های هفت سین روی پارچه های مخمل قدیمی اعلا و اطلسی یا ترمه های ارزشمند قدیمی به زیباترین شکل ممکن در ظروف قدیمی تزئینی چیده می شدند. بوی عطر گلهای باغچه و گلابهایی که در جای مخصوص گلاب پاشی ریخته می شدند به مشام می رسید. لباسهای نو، سفره هفت سین و آجیل و شیرینی شب عید همه چیز به زیباترین شکل خود آماده می شد و همه پذیرای مهمانان می شدند. اسکناسهای عیدی که تا نخورده بودند در لای قرآن برای تبرک و تیمن قرار داده می شدند تا دلهای با صفا و منتظر کودکان را شاد کنند. همه چیز از اولین ساعات شروع سال نو آماده بود. مهمان که می آمد، اول با گلاب و ریختن اندکی از آن بر صورت و ذکر با عظمت صلوات متبرک می شد و مجلس مهمانی بوی معنویت می گرفت و بعد با چای و شیرینی و میوه و آجیل مهمان تجلیل می شد. تلویزیون اوقات کمی از افراد را صرف خود می کرد و مردم بیشتر سرگرم صله رحم و دید و بازدید از هم بودند. یادش بخیر فیلمهای جذاب کارتون و سینمایی حتی اگر تکراری هم بودند بیشتر بوی انسانیت و تعلیم و تربیت صحیح می دادند. خانواده ها از صرف اوقات فرزندانشان پای تلویزیون نگران نمی شدند. آن روزها حتی اگر ایام جنگ و موشک باران هم که بود، ولی مردم عموماً خاطرات خوشی در ذهن داشتند.

نوروز باستانی

اما بعـــــــــــــــــــــــــــــد...

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 92/12/19 ] [ 11:51 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

به بهانه جشن نیکوکاری
این روزها بازار خرید و برگزاری مراسم نوروز همه افراد رو درگیر کرده است. عمده فعالیت خیرین و نهادهای خیریه هم در همین جهت قرار گرفته است. خریدن آذوقه شب عید و پوشاک نیازمندان در دستور کار همه قرار گرفته است. یکی از جاهایی که بر فعالیت خودش افزوده است کمیته امداد امام خمینی رحمه الله علیه می باشد. این نهاد با توزیع بن در بین خانواده های نیازمند و تعیین فروشگاههایی که کالاها را با قیمت بسیار مناسب در اختیار افراد می گذارند، سعی در استفاده بهتر این خانواده ها دارد. اما متأسفانه چندین سال است که وقایعی مشاهده می شود که در رسالت این نهاد نیست. از جمله فروش بن های کمیته امداد به مقدار بسیار زیاد در نقاطی از شهر و استفاده از این بن ها توسط خانواده هایی غیر از نیازمندان. بطوریکه اگر فقط چند قدمی درب یکی از فروشگاههای مربوط به کمیته امداد بایستید به وضوح به این واقعیت پی می برید. فردی که خود از فروشندگان یکی از همین غرفه های نمایشگاهی است می گفت خانمی آمده بود با شرایط بسیار عالی ظاهری که تنها توانسته بود مبلغ 4 میلیون ریال بن به صورت مجاز دریافت کند اما به اندازه 10 میلیون ریال بن در دست داشت و از شرایط بسیار عالی این فروشگاهها که قیمتهای آن بسیار ارزانتر از بازارهای بهاره دولتی است، استفاده ای کلان برده اند. حتی سالهای گذشته بودند کسانی که با ماشینهای آنچنانی می آمدند و تمام قسمتهای ماشین را انباشته از کالا می کردند. چند سوال مطرح است که بد نیست کمیته امداد امام که با منافع زیرزمینی کلان (شامل معادن) و حسن نیت مردم خداجو به جمع آوری اعتبارات مالی می پردازد به آن پاسخ دهد:

1- آیا کارمندان این نهاد هم از این اعتبارات بهره می گیرند؟

2- چرا عده بسیاری از مردم محروم اعلام می کنند که غیر از روغن و برنج هیچ آذوقه ای در سال بصورت دو بار دریافت نمی کنند؟

کمیته امداد

ادامه مطلب...

[ جمعه 92/12/16 ] [ 10:23 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

سال 59 بود، من 4 سال سن داشتم. ایام پیروزی انقلاب اسلامی، شاید اون روزهای اولیه جنگ که شهدا رو از جبهه ها می آوردند و همه جا صدای شیون و عزاداری مادرهای شهید شنیده می شد. خواهرم در یک مدرسه ابتدایی درس می خوند. همکلاسی داشت که مادرشون با مادرم دوست بودند. یک روز من و مادر که در جلسه قرآن شرکت کرده بودیم، متوجه شدیم که اون خانوم به یکباره جلسه رو ترک کردند و ما نمی دونستیم چه اتفاقی افتاده ، تا اینکه نزدیکای ظهر فهمیدیم که دخترشون توی مدرسه از دست رفتند. یادم می آد اون روز نوای سرود « بهمن خونین جاویدان.....» همه جا به گوش می رسید. ظهر که به خونه اومدیم فهمیدیم که دختر طفل معصومشون توی شلوغی راهروهای مدرسه، از پله ها به پایین افتاده بودند و در همون لحظه از دنیا رفته بودند.

امتحان الهی

هیچوقت یادم نمیره که اون خانواده چه سختی بزرگی و چه امتحان دردناکی رو پشت سر گذاشتند. روزی که برای دفن با مادرم به بهشت زهرا رفته بودیم دو تا چیز برای من خاطره انگیز شد. یکی جنازه اون طفل معصوم که در قبر قرار داده شد و دیگری سیل شهدایی بود که در بهشت زهرا برای مراسم تدفین آورده میشد. بعضی از پیکرهای شهدا با صورتهایی باز و نورانی آورده می شدند و چه به سرعت دفن می شدند.

از اون روز به بعد با شنیدن این سرود جاودانه « بهمن خونین جاویدان.....»؛ یاد اون دختر مظلوم و خانواده اش و رفتن غریبانه اش در ذهنم زنده میشه. اگر الان زنده بود حدود 42 سال داشت. ما در روز وفات ایشون هم خاطره پیروزی انقلاب در ذهنمون تجدید میشه و هم خاطره شهدای جنگ. گاهی اوقات انسان به وسیله از دست دادن جگرگوشه اش امتحان میشه و این امتحان بسیار سخت و طاقت فرسایی است. باید دید مادران شهدا که هم غم از دست دادن فرزندشون رو تحمل می کنند و هم غم انتظار پیکر اونها، چه صبری از حضرت زینب سلام الله علیها به یادگار گرفته اند. نمیدونم چرا ولی از دنیا رفتن دوست خواهرم به شکلی شبیه شهید در ذهنمون رقم خورد.

 


[ شنبه 92/12/10 ] [ 12:1 صبح ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

در سال جاری ، تهران به علت شدت آلودگی خطرناک تعطیل شد. یادم می آید چند سال قبل برای جلوگیری از کاهش قاچاق بنزین و محدودیت سفرهای درون شهری غیر ضروری، قیمت بنزین افزایش پیدا کرد و یارانه آن حذف شد. بلیط اتوبوسها جای خود را به کرایه های نقدی داد و یکباره سیر صعودی افزایش قیمت وسایل نقلیه عمومی و تاکسی ها راه پر پیچ و خمی رو آغاز کرد. مطابق همه طرحهای غیراصولی آسیبی که وارد شد بیشتر بر دوش کسانی است که آسیب پذیر بوده و درآمد آنها از حد متوسط هم پایین تر است. قیمت تمام اجناس متناسب با این افزایش بهای سوخت بالا رفت. خودروی شخصی همچنان در خیابانهای تهران ازدحام آفرین است و بر تعداد اتوبوسها و کیفیت اونها اضافه نشده و همچنان کمبودهای عمده ای در این بخش وجود دارد. قاعده این است که حتی فردی که دارای ماشین چند صدمیلیونی است، می تواند با طرحهای فراوان!!! ترافیک 12000 تومانی به آسانی در سطح شهر بحرکت درآورد و مشکلی با افزایش قیمت بنزین نخواهد داشت. او حتی تعداد ماشین شخصی خود را از یک مورد برای هر نفر به دو مورد با پلاک متفاوت افزایش می دهد. از طرفی وضعیت حمل و نقل عمومی نظیر مترو و اتوبوس به گونه ای است که راحتی و آرامش خود را با فشارهای استفاده از این نوع وسایل به خطر نخواهد انداخت.

هوای آلوده

اتوبوس و مترویی که معلوم نیست این همه تبلیغ برای استفاده از آنها مدیریت درستی دارد یا خیر؟ آیا اگر مردم تصمیم بگیرند از فردا به طور کامل به جای استفاده از اتومبیلهای شخصی به استفاده از آنها روی بیاورند کفاف این جمعیت با سلایق گوناگون را خواهد داد؟ آیا اتوبوسی که فضای بسته و بدون پنجره آن که با عدم کارکرد مناسب فنهای تهویه حتی در زمستان هم ، تنفس را مشکل می کند می تواند نظر فردی را که از ماشین چند صد میلیونی اش پیاده کرده ایم تأمین می کند؟ تازه این صحبت برای اتوبوسی است که تقریبا مدل آن به روز است چه رسد به جایی که بعضی از این وسایل چند سالی است از عمر مفید خود را از دست داده اند و یا مترویی که با تأخیر از راه می رسد و دچار ازدحام وحشتناکی است که با وجود کارکرد فنها قادر به ایجاد یک فضای استاندارد و صحیح نیست می تواند ظرفیت پذیرش اینگونه افراد را داشته باشد؟ مترو یا اتوبوسهایی که ازدحام بیش از حد و غیر اصولی آن باعث فرصت طلبی سودجویان و سارقان است. در این میان به وضع پله های مترو ها هم باید اشاره کرد. بسیاری از ایستگاههای جدید مترو که در مناطق پایین تر شهر راه اندازی شده اند با وجود چند سال از آغاز بکار آنها و افتتاحشان، هنوز پله برقی آن کار نمی کند و افراد زیادی خصوصا سالمندان و زنان باردار در آن به زحمت رفت و آمد می کنند. اینها بخشی از مشکلات حمل و نقل عمومی است و بنظر می رسد تا زمانی که مشکلات این قسمتها با حرکتی جهادی و بنیادی حل نشود بحث ترافیک فعلی تا حدی بسیار زیادی حل نشده باقی خواهد ماند و قسمت اعظمی از مبحث آلودگی هوا لاینحل خواهد ماند.
ادامه مطلب...

[ جمعه 92/11/4 ] [ 8:19 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 89
کل بازدیدها: 451573