سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شبستان نور
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
قالب وبلاگ

طرز تهیه یک نوع کالباس خانگی:
زرده تخم مرغ 1 عدد
آرد ذرت: 1 قاشق غذاخوری
فلفل سیاه 1 قاشق مرباخوری سر خالی
نمک 1 قاشق چایخوری پر
زنجبیل یک پنجم قاشق مرباخوری رنده شده یا پودر
هل ساییده نصف قاشق مرباخوری
روغن مایع 1 قاشق غذاخوری
هویج کوچک پخته و ریز شده مکعبی 1 عدد
قارچ پخته و ریز شده مکعبی 2 عدد متوسط
سینه مرغ رو همراه با سیر 2 بار چرخ می کنیم. آرد ذرت رو الک کرده و مواد خشک رو بهش اضافه میکنیم. بعد مرغ رو با مواد خشک کمی ورز میدیم. زرده تخم مرغ و روغن مایع رو اضافه کریده و بقدری ورز می دیم تا خمیر یکدستی داسته باشیم. قارچ و هویج رو اضافه کرده و به اندازه ای که به طور مساوی در خمیر پخش بشه مخلوط می کنیم. یک کیسه فریزر رو شکافته مواد رو به صورت استوانه ای با قطر نهایتا 10 سانت روی اون گذاشته و شکلات پیچ میکنیم. سپس به مدت 80 دقیقه بخار پز میکنیم. بعد از اتمام پخت کیسه رو درمیاریم و بعد از کمی خنک شدن توی یخچال می گذاریم تا کاملا سرد بشه.

کالباس خانگی

عکس تزئینی است.
ادامه مطلب...

[ جمعه 93/6/14 ] [ 12:15 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

مسئولیت ما در قبال سلامت مردم کشور تا کجاست؟

یادم هست چند سال قبل که بیشتر از مطالب رادیو استفاده می کردیم، یعنی حدود سالهای دهه 70، مصرف بیشتر تخم مرغ توصیه می شد و همه جا از ارزش غذایی این ماده خوراکی یاد می شد و حمایتها انجام می گرفت البته این توصیه ها بیشتر از سوی کارشناسان بهداشتی و سلامتی صورت می پذیرفت و در همین ایام بود که رشد قیمت تخم مرغ به طور تصاعدی، تعجب خیلی ها رو برانگیخت.
بعد از مدتی این تب مصرف فروکش کرد و این درست زمانی بود که خیلی از مردم بدلیل افزایش قیمت آن، نمی توانستند مانند سابق از مزایای ارزش غذایی آن استفاده کنند.
*****
در یک برهه زمانی تبلیغات برای مصرف آبهای معدنی از همه رسانه های عمومی و امکانات تصویری سطح شهر شروع شد و این چیزی بود که خیلی ها از مصرف آب لوله کشی منزل خود هم اکراه پیدا کرده بودند خصوصاً درمناطقی که از آب بهداشتی و لوله کشی خوبی برخوردار نبودند. اما متأسفانه مسئولان ما این نکته را در نظر نگرفتند که تولید انبوه این شیشه های یکبار مصرف در طبیعت به چه صورت رها خواهد شد و اصولاً این شیشه ها که یک محصول یکبار مصرف هستند آیا می توانند سلامت یک آب حتی بسیار مناسب با سطح معدنی عالی را در خود برای مدت طولانی حفظ کنند؟ آیا ترکیبات شیمیایی و بسیار خطرناک این ظرفها، در درجه حرارتهای مختلف و زمانهای ماندگاری گوناگون، به آب نفوذ نخواهند کرد؟
*****
دوستی دارم که بر حسب اتفاق به دلیل بیماری یکی از اعضاء منزل، به اورژانس یکی از بیمارستانهای معروف سطح شهر تهران مراجعه کرده بود. مریضی بدحال به بیمارستان انتقال داده شده بود که پزشک اورژانس براساس مطالب و شواهد موجود از خانواده وی درباره مصرف مواد حشره کش از ایشان سوال پرسیده بود، گویا این مواد برای بیمارانی که از سطح پلاکت ضعیف خون برخوردارند و یا حتی بیماریهای خونی خاصی که مبتلا هستند نباید از مصرف این مواد سمی در محیط پیرامونشان استفاده کرد و سبب ایجاد وضعیت اورژانسی در آنها خواهد شد.
این واقعه تلخ و مهم که مربوط به سلامتی افراد اجتماع است نه تنها به مردم ما گفته نمی شود بلکه هر روز  شاهد تبلیغات رنگارنگ این مواد هستیم در حالیکه در جهان مصرف مردم برای دفع جانوران موذی به سمت مواد بی بو، بدون حساسیت و دوستدار محیط زیست می رود، ما هنوز قادر به روشنگری کافی در عرصه سلامت نیستیم و شاید منافع خیلی از شرکتهای تجاری بر سلامت مردم ارجحیت پیدا می کند.
****
بهداشت
ادامه مطلب...

[ سه شنبه 93/5/28 ] [ 12:24 صبح ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

قبول کردن سخن حق توسط حضرت نوح (ع) از شیطان
امام باقر (ع) فرمود : هنگامیکه نوح نزد پروردگار خود دست به دعا برداشته و بر قوم خود نفرین کرد شیطان ( خدای لعنتش کند ) به نزد نوح آمد و گفت: ای نوح تو را بر من حقی است که میخواهم تلافی اش کنم ، نوح گفت: به خدا قسم بر من بسی ناگوارست که مرا بر تو حق نعمتی باشد چه حقی به تو دارم؟ گفت : آری به قوم خود نفرین کردی و همه را غرق نمودی و دیگر کسی که من گمراهش کنم باقی نماند و هم اکنون دوران استراحت من است تا نسل دیگری به وجود آید و من گمراهشان نمایم، نوح به شیطان گفت : آنچه میخواهی که به پاداش این خدمت !!! بدهی چیست ؟ گفت : در سه جا به یاد من باش که نزدیک ترین حالات من به بنده خدا در یکی از این سه مورد است : 1- به هنگام خشم به یاد من باش ( که هنگامی که خشمگین میشوی وسوسه ات میکنم که خشم تو را به هر جنایتی وادار کند { که دیده میشود در دعواها و زد و خوردها که رخ میدهد طرفین دعوا بر اثر لحظه ای خشم و تسلط نداشتن بر خشم خود طرف مقابل را با چاقو و غیره به قتل می رسانند و همه این کارها بر اثر این است که خشم خود را کنترل نکرده است.

شیطان

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 93/4/2 ] [ 9:21 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

راست یا دروغ برای وعده های درمانی

چند روز قبل به جهت نوع کارم با خانمی صحبت می کردم که یک بیمار سرطانی است. اهل یک از روستاهای جاده چالوس و بانویی که از همسر خود طلاق گرفته و دارای یک دختر نه ساله است. علت طلاق هم دوستی و ازدواج همسرش با کارمندش بوده است. این خانم مدت 2 سال است که مبتلا به عارضه سرطان سینه می باشد و برای درمان خود هیچ کمک هزینه و حقوقی ندارد. در حال حاضر هم به همراه دخترش نزد والدین روستایی خود زندگی می کند که اندک درآمدی از یک زمین کشاورزی کوچک دارند. هر 21 روز یکبار باید آمپول هرسپتین تزریق کند و این بخشی از دوره شیمی درمانی اوست که فعلاً 18 ماهه تجویز داده شده است. این دارو مشمول خدمات بیمه ای است و تنها برای دریافت آن بایستی اداره بیمه آن را تأیید کند. بعضی از داروخانه های خاص که برای بیماران صعب العلاج است یا داروخانه های معتبر بایستی به این فرد و امثال وی کمک کنند تا در سر زمان مقرر دارو برای تزریق داشته باشند. تا بحال حدود 10 دوره درمانی پشت سر گذاشته شده است. تا ماه قبل هزینه داروی ایشان که به قیمت آزاد حدود هشتصد هزار تومان بود توسط مساعدت مددکاری یکی از داروخانه ها و افراد خیر پرداخت می شد. البته این کمک مددکاری فقط مشمول مصرف یکماه درمیان دارو بود و نه هر دوره. در اینماه مبلغ این دارو به دو میلیون و پانصد هزار ریال رسید. علت را جویا شدیم، گفتند نوع اصل سوئیسی آن وارد کشور شده و هزینه آن حدود سه برابر نوع هندی وترکیه ای است که تحت لیسانس کشور اصلی یعنی سوئیس است. ضمنا در یک روز خاص که روز قبل از تزریق ایشان بود تنها 20 مورد از این دارو در تهران بزرگ و فقط بین دو داروخانه خاص هر کدام به تعداد 10 عدد توزیع شده است! با توجه به مراجعه مکرر این بیمار به این داروخانه و شناس بودن وی و از طرفی هماهنگی ما با این داروخانه، یک مورد آمپول برای او تا انجام پیگیریهای اداری لازم، بالاجبار نگهداری شد و فروش نرفت و  این در حالی است که با صحبت با کادر داروخانه متوجه شدیم حدود 4 بیمار نیازمند دیگر در ابتدای صبح همان روز، بعد از وی درخواست این دارو را داشته اند و دارو تمام شده بود. پیگیری دقیقتری به عمل آمد و متو جه شدیم قیمت سرسام آور این دارو به چند علت است:

دارو

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 93/3/28 ] [ 11:18 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

این روزها ذهنم درگیر مطلبی خاص شده است. از خیلی آدمهای اطرافم می شنوم که مشکلاتی با وضعیت فعلی درمانی کشور برایشان ایجاد شده است. مثلاً دوستی دارم که شاید به تازگی ناچار شده اند در یکی از بیمارستانهای مربوط به ارگانی خاص عمل جراحی کیسه صفرا انجام بدهند. تعریف می کرد در ایام عید 93 درد شدید ناحیه شکم و استفراغ باعث شد تا مادرمان را به بیمارستان ببریم. اورژانس بیمارستان اعلام کرد بعلت حضور پزشک عمومی و عدم متخصص فقط می توانند از مسکن برای درد مریض استفاده کنند و در اورژانس  امکان بستری نیست. مریض با داشتن شرایط جسمی خاص از قبیل دیابت، ناراحتی کلیه، و مسائل ناشی از بیماریهای زمینه ای دیابت، نیاز به تشخیص و بعد تجویز دارو حتی مسکن داشت ولی متأسفانه بدون هیچ عمل تشخیصی این پیشنهاد توسط انترن محترم داده شد و وقتی با اصرار خانواده بیمار روبرو شد تازه از تاریخچه بیماری های فرد مذکور مطلع شد و خودکار مبارک را از جیبشان درآوردند و دستور سونوگرافی دادند. متأسفانه بیمارستان مذکور قادر به انجام یک سونوگرافی نبوده و بیمار پس از دوندگی و مراجعه به چند مرکز عکسبرداری که کاملاً تعطیل بودند به یک مرکز مشهور عکسبرداری در تهران مراجعه می کند و با محیطی شلوغ روبرو می شود و بالاخره سونوگرافی انجام شده و مشخص می شود که کیسه صفرایشان پر از سنگ است و باید سریعاً عمل بشوند. اما امان از روزی که در مملکت ما تعطیلی عمومی باشد و هیچ متخصص و حتی جراحی فعالیت کاری نداشته باشد. این بیمار با درد کشنده اش و با توجه به حساس بودنش که قادر به مصرف هر دارویی بعلت وضعیت کلیه و دیابتش نیست، حدود یک هفته درد کشید تا تعطیلات به اتمام برسد. بعد از تعطیلات به بیمارستان مورد نظر رفتند و با توجه به درد شدیدی که روز بروز اضافه تر شده بود ناچاراً در اورژانس بستری شدند. داستان بستری هم بسیار جالب است. بیمارستان مورد نظر یک پتو برای بخش اورژانس خود نداشت و کارکنان دستور تهیه پتو از منزل بیمار را دادند که وقتی با پافشاری و پیگیری اطرافیان بیمار به دربان! بیمارستان و بعد هم مسئول اجرایی مواجه شدند، از واحد خشکشویی بیمارستان خواستند و پتویی رسید تا بیمار بتواند در اورژانس بستری شود. جالب اینجاست که فردی که مسئول نظافت اورژانس بود اعلام کرده بود که نظافت کف بعهده همراهان بیمار است و حتی می خواست یاد بدهد که چگونه این کار انجام بشود.

بیماران بستری

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 93/1/28 ] [ 10:1 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

به گمانم بزرگترین دارایی زندگی آدمیزاد

همین دوستهای دیده و نادیده، دوستهای مجاز، دوستهای واقعی هستند...

همین دوستها که برایت پیغام می گذارند...
که اعلام می کنند حواسشان به تو هست...

همین دوستهایی که با دو سه خط پیغام نشان می دهند چقدر دلشان پی تو، دل تو، و درد توست...
که چقدر خوب تو را می خوانند...
همین دوستها که پیگیرند....
که نباشی پیگیرند، همین دوستها که دلتنگت می شوند...
و بی مقدمه برایت می نویسند...
وقتهایی دو سه خط شعر می فرستند...

که بدانی خودت... وجودت... خوب بودن حال و احوالت برای کسی مهم است...
آدمیزاد چه دلخوش می شود گاهی، با همین دو سه خط نوشته...
 دو سه خط پیغام، از دوستی آن سر دنیا...

حس شیرینی است که بدانی بودنت برای کسی اهمیت دارد، نبودنت کسی را غمگین می کند...

وقتهایی هست که می فهمی حتی اگر دلت پردرد است ، باید بخندی و شاد باشی تادوستت را، جان دلت را، غمگین نکنی... خواستم بگویم که چقدر این دارائی های زندگیم، این دوستان دیده و نادیده، برایم پر ارزشند که چقدر خوب است دارمتان.

قدرشناسی

 


[ جمعه 93/1/22 ] [ 2:38 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

روز پنجم عید بود که به دعوت یکی از بستگان تصمیم بر عزبمت به شهر نشتارود گرفتم. نشتارود بخشی از شهرستان تنکابن است که از توابع شهرهای استان مازندران می باشد. این چندمین بار بود که طی سالهای گذشته به این شهر سفر می کردم. تفاوت این سفر با دوره های قبل در این بود که این بار باید از طریق پایانه مسافربری  و با اتوبوس به سفر می رفتم و دفعات قبل با اتومبیل شخصی این کار انجام می شد. این اطلاع به من داده شد که باید از طریق پایانه غرب تهران یا همان پایانه آزادی به تهیه بلیط و شروع سفر همت می کردم. شماره این پایانه را از 118 گرفتم و با توجه به شهر مربوطه به تعاونی شماره یک ارجاع داده شدم. خوب ساعاتی در روز برای این سفر در برنامه کاری پایانه بود یکی از این ساعات مربوط به ده شب و دیگری مربوط به شش و نیم صبح و نه صبح بود. برای روز ششم فروردین تمام ساعات غیر از مورد ده شب تکمیل ظرفیت شده بود و به دلیل احتیاط بیشتر و تلاقی زمان نامناسب رسیدن به نیمه های شب، آن را قبول نکردم و ناچاراً برای روز هفتم عید بلیط تهیه شد. از نکات جالب و اولیه تهیه بلیط اینترنتی این بود که متصدی تلفنی فروش بلیط از باز بودن فایل رزرو برای تهیه بلیط روز هفتم باخبر نبود و خلاصه اطلاعات کاملی نداشت. با شرح کاملی از اینکه می خواهم به کدام شهر سفر کنم بهترین اتوبوس ، اتوبوس رامسر اعلام شد. نکته در خور تأمل دیگر اینکه سایت خرید اینترنتی از بخش راهنما و توضیح بهتر نکات ثبت نام کاملا بی بهره بود و بنده که حدوداً تجربه ای در زمینه ثبت نامهای اینترنتی دارم نسبت به برخی نکات ثبت نام سرگردان شدم که ناچار به تماسهای مکرر با فرد مورد نظر داشتم. مثلاً در هیچ کجای سایت نوشته نشده بود که افراد باید بعد از خرید بلیط اینترنتی، بایستی در روز سفر نسبت به تهیه بلیط اصلی از باجه مربوطه اقدام کنند.اما نکته مثبت این ثبت نام این بود که مکان نشستن در اتوبوس در فایل ثبت نام کاملاً نشان داده شده بود و بهر حال کسانی که مراقب سفری راحت و عدم تلاقی با نامحرم دارند از امکان انتخاب بسیار خوبی برخوردارند. مضاف بر اینکه در انتخاب برخی صندلی ها برای آقایان جهت رعایت رفاه سفر برای خانمها نکاتی در نظر گرفته شده بود.
روز سفر به جهت تنها بودن، بار داشتن و دور بودن از مکان پایانه غرب ناچار به استفاده از یک تاکسی سرویس شدم. واقعاً راهی شدن در خیابانهای تهران، آنهم در ایام عید نوروز و اول صبح که خلوتی خاص خودش را دارد، برای کسی مانند من که در فضای ترافیک شهر، زندگی زیادی کرده ام، آرام بخش بود. ساعت سفر در زمان خرید بلیط، 9 صبح بود و من برای آرامش بیشتر ساعت 8 صبح از منزل خارج شدم. حدود ساعت 8:30 به مقابل درب ترمینال غرب رسیدم. بعد از طی مسیری که به نظرم طولانی آمد به محل اصلی ترمینال اتوبوس رسیدم. نکته ای که به ذهنم رسید این بود که برای من که تقریبا ایام جوانی را پشت سر می گذارم، این بعد مسافت برای رسیدن به فضای سوار شدن بر اتوبوس مشکل بود خصوصاً اینکه از تابلوهای راهنمایی که گویا باشند و حتی برای افراد بدون تجربه مسیر رسیدن رو به قسمت اصلی مشخص کنند، خبری نبود و تابلوهای موجود بیشتر برای افراد شاغل در آن مکان یا افراد با تجربه می خورد. مضاف بر اینکه برای افراد مسن و شاید تنها مانند من که بهرحال از یک بار مختصر و حداقل برخوردار هستند، امکانی برای سهولت رسیدن به مکان اصلی وجود نداشت. فضای پر سر و صدایی که رانندگان تاکسی برای جذب مسافر در محیط داخلی پایانه، ایجاد کرده بودند، اصلاً جالب نبود.  هرکس رقابت می کرد مسافر را از دست دیگری بگیرد و فریادی بلندتر بکشد. چهره های خسته و زحمت کشیده این افراد، رهگذری مثل من را کمتر از دست صداهای بلندشان عصبی می کرد. خوب بهر حال ایام تعطیل، برخی از هموطنان ما را از تلاش کردن و درامدزایی دور نمی کند و این خود محل امید است.

نشتارود

<** ادامه مطلب...

[ دوشنبه 93/1/18 ] [ 10:11 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

سال نو و تعطیلات فرا رسید. خیلی از مردم برای تجدید دیدار با اقوام اولویت گذران این تعطیلات را به دید و بازدیدهای عید اختصاص دادند و بعد از آن به سفرهای برون شهری پرداختند. عده ای هم بعلت ضعف اقتصادی، صله رحم را تا حد بستگان درجه اول انجام دادند و قاعدتاً نتوانستند از سفرهای نوروزی در این فصل زیبا بهره ای ببرند. بعضی از ارگانها از فعالیت نسبی خیلی خوبی برخوردار بودند مثل ارگانهای اطلاع رسانی وضعیت راهها و شرایط جوی، جمعیت هلال احمر، پلیس راه و ... که باید از خدمات همه این عزیزان تجلیل واقعی بعمل آورد که با وجود این موقعیت، در کنار مردم کشورشان و شاید در بعضی مواقع نامناسب جوی، از لذت با خانواده بودن گذشتند و به خدمت رسانی مشغول شدند.
نکاتی هم وجود دارد که خوب است مسئولان در این  ایام که در کشور ما به موقعیتی ثابت مبدل شده است توجه کنند و اگر به پیشرفت کشورمان علاقمند باشیم باید دوستان متخصص و کسانی که نقش کلیدی و مدیریتی دارند به آن توجه کنند:
- در ایام نوروز مراکز درمانی ما از شرایط بسیار تأسف باری برخوردارند. اگر بیماری نیاز فوری به عمل قلب پیدا کند متخصص جراحی قلب فعالیت ندارد و فقط پزشکان عمومی یا انترن فعالیت کاری دارند. درمانگاههای خصوصی کاملاً تعطیلند و اگر فرضا کسی نیاز به استفاده از خدمات دندانپزشکی داشته باشد فقط باید به درمانگاههای شبانه روزی مراجعه کند که در بعضی مواقع از خدمات پزشک متخصص برخوردار نیست. البته این ضعف در شهری مثل تهران کاملاً مشهود است چه رسد به مراکز شهرستانها یا شهرهای کوچک که در حالت غیر تعطیلات هم از امکانات مناسب درمانی برخوردار نیستند. یعنی نظام درمانی کشور با نقص بزرگی در پاسخگویی به بیماران مخصوصاًبیمارانی که نیاز به درمان فوری دارند روبرو می شود و متأسفانه کسی پاسخگوی این خلاء نیست، خلائی که با جان انسانها ارتباط تنگاتنگ دارد.

خدمات

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 93/1/17 ] [ 11:15 عصر ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

در سراسر این کشور هر روز اتفاقات مختلفی در جریان است. یک روز قطاری از ریل خارج می شود عده ای زخمی و عده ای کشته می شوند، علتهای آن مورد بررسی واقع می شود و قول پاسخگویی به مردم داده می شود. قاعدتاً تعدادی از افراد مصدوم یا بازماندگان منتظر جواب می مانند و کسانی که دغدغه هموطن خود را دارند هم انتظار جوابی شفاف و حقیقی دارند و مایلند تا حد امکان افراد مقصر یا سهل انگار به مجاراتشان برسند. البته قاعده این است که دولتی که دأب مردم داشته باشد حتی شرایط بازماندگان را بررسی کند و تا حدودی غم فقدان یا هزینه های درمان افراد را در نظر بگیرد و کمکی برای ادامه زندگی اشان باشد، اما هیچکدام از این اتفاقات نمی افتد نه پاسخگویی، نه مجازات فرد خاطی و حداقل عذرخواهی، و نه بقیه موارد.
اگر این اتفاق در کشوری که به اصول دینی ما پای بند نباشد بیفتد، شاید رأس مسئولینی که در ارتباط با آن قضییه هستند از سمت خود به عنوان اظهار شرمندگی استعفا هم بدهد.
زلزله ای اتفاق می افتد که با وجود وسعتش ابعاد جهانی پیدا می کند، مسئولین به کمک آسیب دیدگان می شتابند، اما در میانه راه، کمکهای انسان دوستانه کشورهای دیگر به آسیب دیده حقیقی نمی رسد، بعد از واقعه کار بازسازی با کندی ادامه می یابد. وضعیت رسیدگی به خانواده ای که همه چیز را از دست داده بصورت بخشی بلاعوض و بخشی وام در نظر گرفته می شود و ادامه زندگی برای کسانی که مخصوصاً سرپرست خود را از دست می دهند رها می شود، گرما و سرما می رسد اما خانه ها هنوز تکمیل نشده اند، اهداف بسیار کوتاه مدت تعیین شده اند و شرایط یک شهر جدید پایه ریزی نمی شود و باز هم کاستیها، بر غم و غصه از دست دادن عزیزان بیشتر سنگینی می کند.

حوادث طبیعی

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 93/1/5 ] [ 11:56 صبح ] [ شبستان ] [ نظرات () ]

ایام اسفند با تمام فراز و نشیبهابش گذشت. روزهای پرکار بودن، دغدغه خانه تکانی و شلوغی شدید خیابانها. اتفاق دیگری هم افتاد که برای من تفکر برانگیز بود. گوشی موبایل هر چند دقیقه صدای رسیدن پیامکهایی رو داشت که تماماً تبلیغ سفرهای خارج از کشور بود تا برای ایام نوروز هموطنان پیش دستی کرده باشند و برای عده ای از ثروتمندان نقشه راه ترسیم کرده باشند.  شاید پیامکهای مربوط به سفرهای داخلی فقط منحصر به شهرهای مشهد و کیش بود. اونهم در زمان آخر سفرهای هوایی. ما در کشورمون مناطق بسیار دیدنی داریم که خیلی از ایام سال بدون گردشگرند و البته سیاستهای غلط و سهل انگارانه دولتها در بی رونق بودن اون بی تأثیر نیستند. اما متأسفانه مردم ما مخصوصاً عده ای مرفه ترجیح می دهند امکانات مالی خودشان را در کشورهای عربی و یا کشورهای دیگر خرج کنند تا در مملکت خودشان با هزینه ای پایین تر. کاش فکری جدی برای این مورد می شد و واقعا با یک اعتبار مناسب به طور ضربتی در تمام شهرهای کشور هتلها، مراکز خرید، امکانات رفاهی و مسیرهای مناسب رفت و آمد تدارک دیده می شد که از محاسن آن می توان گفت هم نیروی بیکار به کار گمارده می شدند، رونق اقتصادی در این مناطق شکل می گرفت و هم گردشگران احساس آرامش و نشاط می کردند و البته جلوی تبلیغ سفر به کشورهای خارجی گرفته می شد.

امکانات مالی و محدودیت مالیاتی هم برای مراکز گردشگری یا دست اندرکاران این امر در نظر گرفته می شد یعنی آژانس های مسافرتی از این مزایا بهره مند می شدند و تشویق به جذب مسافر برای این مناطق می کردند. متأسفانه به دلیل کمبود امکانات رفاهی و گردشگری،اکثر ایام سال در این مناطق، رونقی مشاهده نمی شود و افراد دست اندرکار در شهرها اعم از هتلداران و مراکز اقامتی یا مراکز حمل ونقل و جابجایی مسافر، برای جبران این مشکلات اقتصادی، در ایام عید، هزینه گزافی رو طلب می کنند که مردم با رنج درآمدی متوسط از پس آن بر نمی آیند.

گردشگری

ادامه مطلب...

[ شنبه 93/1/2 ] [ 10:58 صبح ] [ شبستان ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 89
کل بازدیدها: 451572